دستور زبان انگلیسی

Adjectives / صفت
صفت، کلمه ای است که یک اسم یا ضمیر را تغییر و اصلاح می کند تا جمله را واضح تر و مشخص تر کند. صفت ها معمولاً، گرچه نه همیشه، قبل از اسم می آیند که در حال تغییر هستند. با گفتن کدام یک یا چه نوع یا توصیف آن به روشهای دیگر معنی را اضافه می کند.
مثال:
Lexi wore a pair of faded jeans
لکسی یک شلوار جین کمرنگ پوشید
This black coffee tastes disgusting
این قهوه سیاه مزه نفرت انگیزی دارد
Nothing beats a rainy Monday morning
هیچ چیز صبح دوشنبه بارانی را نمی زند
صفت چیست؟
صفت کلمه هستند که اسم را از لحاظ ( رنگ، اندازه، شکل و….. )توصیف می کند
مانند:
مرد جوان ……. A young man
دانش اموز باهوش ………… A smart student
امتحان سخت ………. A difficult exam
خانه قدیمی …………An old house
جایگاه صفت در جمله
۱.قبل از اسم:
.She lives in a small house
او در خانه کوچکی زندگی می کند.
.I saw beautiful girl in street yesterday
من دختر زیبایی دیروز در خیابان دیدم.
۲. بعد از افعال to be:
.That car is expensive
آن ماشین گران است.
.Her idea is interesting
ایده او جالب است.
.The water is cold
آب سرد است.
۳. بعد از افعال ربط (become, get, seem, look, feel, seem ,taste و …..) :
.Everything became clear
همه چیز پاک شد.
.It’s getting late
داره دیر میشه.
.You seem tired
تو خسته به نظر می رسی.
.She looks happy
او خوشحال به نظر می رسد.
.I feel hot
من احساس گرما می کنم.
صفاتی که بعد از افعال to be و افعال ربطی قرار می گیرند:
بعضی از صفات در دو حالت به کار می روند هم بعد از افعال ربطی قرار می گیرند و هم می توانند بعد از افعال to be ظاهر شوند.
به مثال زیر توجه کنید:
او خوشحال است
She is happy
She looks happy
در مثال اول صفت (happy) بعد از فعل be قرار گرفته است و در مثال دوم بعد از افعال ربطی.
رایج ترین این صفات عبارت اند از:
خوشحال happy گران expensive
مریض ill دیر late
پیر- قدیمی old زیبا beautiful
پولدار rich مشهور famous
خسته tired ناراحت unhappy
جوان young سرد cold
ترتیب صفت در زبان انگلیسی
ترتیب قرارگیری صفات به شکل زیر است:
اسم + جنس + ملیت + رنگ + اندازه + کیفیت + شمارش
به مثال های زیر دقت کنید:
A beautiful little girl
دختر زیبای کوچک
.A beautiful big blue American cotton shirt
پیراهن نخی امریکایی ابی بزرگ زیبا
A big bad wolf
گرگ بزرگ بد
چند نکته درباره صفات
۱.زمانی که چند صفت داریم از and بین صفت ها استفاده نمی کنیم.
به مثال زیر دقت کنید:
A bid bad wolf
A big and bad wolf
۲. صفات برای اسم های مفرد و جمع تغییر شکل پیدا نمی کنند.
به مثال زیر دقت کنید:
Fast car
Fasts cars
۳. اگر چند صفت داشته باشیم در اخرین صفت از and استفاده می کنیم.
به مثال زیر دقت کنید:
He was tall, dark and handsome
He was tall, dark, handsome
انواع صفت در زبان انگلیسی
در انگلیسی ۷ نوع صفت وجود دارد:
۱.صفات توصیفی:
صفاتی هستند که اسم را توصیف می کنند.
مانند:
soft نرم … tall بلند … loud بلند… nice خوب
.The music is too loud
صدای موزیک خیلی بلند است.
.They’ve got a very nice house
انها خانه زیبایی دارند.
.He was young and tall
او جوان و قد بلند بود.
این صفات خود به چند بخش تقسیم می شوند:
۱- صفت برابری
۲- صفت تفضیلی
۳- صفت عالی
صفت برابری:
زمانی که دونفر یا دو چیز در یک کیفیت یا صفت با هم برابر باشند از صفت برابری استفاده می شود.
این صفات به شکل زیر قابل استفاده اند:
as + صفت + as
.She is as beautiful as her mother
او به زیبایی مادرش است.
صفات تفضیلی:
زمانی که در مقایسه دو شخص یا دو چیز یک شخص یا یک چیز صفتی را بیشتر از دیگری دارا است از صفت تفضیلی استفاده می کنیم.
این صفات به شکل زیر قابل استفاده اند:
صفاتی که دارای یک بخش یا دو بخش باشند مثل big, slow, hot و ….
به شکل زیر ساخته می شوند:
صفت + er + than
.My new car is faster than my old one
ماشین جدید من سریعتر از ماشین قدیمی ام است.
صفاتی که دارای دو بخش یا بیشتر هستند مثل intelligent, beautiful, expensive و ….
به شکل زیر ساخته می شوند:
more + صفت + than
.My computer is much more intelligent than me
کامپیوتر من از من باهوش تر است.
صفات عالی:
زمانی که در مقایسه یک شخصی یا چیز با دو یا چندشخص می خواهیم بگوییم آن شخص یا آن چیز صفتی را بیشتر از بقیه دارا است، از صفت عالی استفاده می کنیم.
این صفات به شکل زیر قابل استفاده اند:
صفاتی که دارای یک بخش یا دو بخش باشند مثل big, slow, hot و ….
به شکل زیر ساخته می شوند:
the + صفت + est
.My room is the coldest room in the house
اتاق من سردترین اتاق در خانه است.
صفاتی که دارای دو بخش یا بیشتر هستند مثل intelligent, beautiful, expensive و ….
به شکل زیر ساخته می شوند:
the most + صفت
I think Annie is the most intelligent person in our class
من فکر می کنم آنی باهوش ترین شخص در کلاس ماست.
استثناهایی که در صفات تفضیلی و عالی وجود دارد:
عالی=the best / تفضیلی=better / صفت=good
عالی=the worst / تفضیلی=worse / صفت=bad
عالی=the most / تفضیلی=more / صفت=much-many
عالی=the least / تفضیلی=less / صفت=little
۲. صفات شمارشی:
صفاتی هستند که بیانگر کمیت و تعداد می باشند.
پر کاربرد ترین این صفات عبارت اند از:
all(100%), most(90%), a lot of(80%), lots of(80%), many(80%), much(80%), some(70%), any(70%), a few(30%), a little(30%), few(10%), little(10%), none(0%)
.None can live without water
هیچکس بدون آب زنده نمی ماند.
.Many people will learn how to ride a bicycle
بیشتر مردم یاد خواهند گرفت که چطور دوخرچه سواری کنند.
.Some people like aristocrat life
بعضی از مردم زندگی اشرافی را دوست دارند.
۳. صفات اشاره:
صفاتی هستند که قبل از اسم می ایند و در فارسی معادل (این، آن، همین، همان)هستند.
رایج ترین این صفات عبارت اند از:
این this-این ها these=صفت اشاره نزدیک
آن that-آن ها those=صفت اشاره دور
This is my car and that one is yours
این ماشین مال منه و آن یکی مال شماست
Those are beautiful flowers
آنها گل های زیبایی هستند
۴. صفات ملکی:
صفات ملکی مالکیت یک اسم را نشان می دهند و در جمله قبل از اسم ظاهر می شوند.
صفت ملکی عبارت اند از:
مال من my
مال تو your
مال او (مذکر) her
مال او (مونث) his
مال او (اشیا یا حیوان) its
مال ما our
مال انها their
.I’m going to sell my motorbike
من قصد دارم موتورم را بفروشم.
.The children have spent all their money
بچه ها همه پولشان را خرج کردند.
.Mary and her brother are students
مری و برادرش دانش اموز هستند.
۵. صفات پرسشی:
این صفات برای پرسش در مورد شخص، مکان، زمان، تعداد و یا مالک یک چیز به کار می روند.
نکته مهم: بعد از صفات پرسشی همیشه اسم قرار می گیرد.
رایج ترین این صفات:
What
زمانی استفاده می شود که بخواهیم یک مورد را از چند مورد انتخاب کنیم.
Which
زمانی استفاده می شود که بخواهیم چند مورد را انتخاب کنیم.
Whose
این صفات مالکیت افراد نسبت به اشیا را نشان می دهند.
what color
زمانی استفاده می سشود که بخواهیم در مورد رنگ شی سوال کنیم
how many
برای پرسش در مورد تعداد
مثال
?Which book is your favorite book
کتاب مورد علاقه شما کدام است؟
?Whose toothbrush is this
این مسواک کیست؟
?What color is your favorite color
رنگ مورد علاقه شما چه رنگی است؟
?How many eggs do you need
چند تا تخم مرغ لازم دارید؟
۶. صفات توزیعی:
صفاتی هستند که به انتخاب یک فرد یا شی در بین یک گروه یا چند نفر می پردازد:
Any
برای انتخاب یک یا چند مورد از چند مورد
Neither
برای انتخاب هیچ کدام از چند مورد
Either
برای انتخاب یک مورد از چند مورد
Each
در مورد هر فرد توضیح می دهد.
Every
برای بیان عمومیت
مثال
.Every man has its flaws
هر انسانی نقطه ضعفهایی دارد.
.Each person needs to fulfill his own duty
هر فرد باید وظیفه خود را به انجام برساند.
۷. حرف تعریف:
حروف تعریف شامل a/ an/ the هستند و اسم بعد خودشان را توصیف می کنند.
A
برای اسم های مفرد و اسم هایی که با حروف صدادار شروع می شوند
An
برای اسم های مفرد و اسم هایی که با حروف بیصدا شروع می شوند
The
برای اسم های مفرد و جمع استفاده می شود.
نکته: تفاوت a/an با the در این است که the به اسمی اشاره می کند که برای مخاطب شناخته شده است و a/an به اسمی اشاره می کند که برای مخاطب شناخته شده نیست.
به مثال زیر دقت کنید:
Give me a pen
یک مداد به من بده.
Give me the pen
ان خودکار را به من بده
دقت کنید در جمله اول هر مدادی می تواند باشد اما در جمله دوم ما به خودکار مشخصی اشاره می کنیم.
.A man is walking in the park
مردی در پارک در حال قدم زدن است.
.I bought the book from the store
من کتاب مورد نظر را از فروشگاه خریداری کردم.
.My sister is an electrician
خواهر من متخصص برق است.
.She has got a quiet voice
او صدای آرامی دارد.
صفت مرکب:
این صفات از ترکیب دو یا چند اسم تشکیل می شوند.
مانند:
full time …… part time… well known
.My job is a full time job
شغل من تمام وقت است.
صفاتی که به ing یا ed ختم می شوند
در زبان انگلیسی افعال زیادی وجود دارند که میتوان با اضافه کردن ing یا ed به آنها صفات ساخت.
صفاتی که با ed ساخته می شوند در خصوص انسان و صفاتی که ing ساخته می شوند برای اشیا استفاده می شوند.
به مثال های زیر دقت کنید:
interest سرگرم کردن ——–>> interesting سرگرم کننده
That book was interesting
ان کتاب جالب بود.
interest سرگرم کردن —–>> interested علاقه مند
I’m interested in playing football
من به فوتبال بازی کردن علاقه دارم.
confuse گیج کردن ——>> confused سر در گم = confusing سر در گم
.People are confused/ confusing about the roles
مردم در رابطه با قوانین سر درگم هستند.