فاعل ستاره جمله است؛ شخص، مکان، حیوان، چیز یا ایده است که توصیف می شود یا عمل را انجام می دهد. هر جمله ای به یک موضوع نیاز ندارد. به این مثال توجه کنید: “اجرا کن!” “!Run” در زیر چند نمونه دیگر آورده شده است. مثلا:
Morocco boasts some of the most fabulous resorts
مراکش از خارق العاده ترین استراحتگاه ها برخوردار است
The coffee shop features the most tantalizing aromas
کافی شاپ دلپذیرترین رایحه ها را دارد
Her hair changes color every week
رنگ موهایش هر هفته تغییر می کند
ضمیر کلمه ای است که به جای یک اسم قرار می گیرد. مانند: “من”، “شما” یا “آنها”. مثال:
It is filled with intrigue
پر از دسیسه است.
Please light their fire
لطفا آتش آنها را روشن کنید.
I’d like some of them in my tea
من بعضی از آنها را در چای خود می خواهم.
یک فعل، عمل را نشان می دهد و می تواند یک فعل اصلی باشد (مانند “اجرا” یا “نشستن”) یا یک فعل کمکی (مانند “بود” یا “دارد”). افعال نیز زمان را نشان می دهند و گاهی اوقات شکل خود را تغییر می دهند تا زمان گذشته، حال یا آینده را نشان دهند. همچنین افعال، پیوند دهنده موضوع به بقیه جمله (مانند “ظاهر” و “به نظر می رسد”) هستند. مثال:
Lexi and Mark walked through the woods
لکسی و مارک در جنگل قدم زدند.
Lexi has walked through these woods before
لکسی قبلاً از میان این جنگل ها عبور کرده است.
Mark appears excited to start this new adventure
به نظر می رسد مارک از شروع این ماجراجویی جدید هیجان زده است
صفت، کلمه ای است که یک اسم یا ضمیر را تغییر و اصلاح می کند تا جمله را واضح تر و مشخص تر کند. صفت ها معمولاً، گرچه نه همیشه، قبل از اسم می آیند که در حال تغییر هستند. با گفتن کدام یک یا چه نوع یا توصیف آن به روشهای دیگر معنی را اضافه می کند. مثال:
Lexi wore a pair of faded jeans
لکسی یک شلوار جین کمرنگ پوشید
This black coffee tastes disgusting
این قهوه سیاه مزه نفرت انگیزی دارد
Nothing beats a rainy Monday morning
هیچ چیز صبح دوشنبه بارانی را نمی زند
یک قید، فعل را اصلاح می کند و اطلاعات بیشتری در مورد آن به اشتراک می گذارد، از جمله: مقدار، کی، کجا، چرا یا چگونه. مثال:
She gleefully skipped down the street
با خوشرویی از خیابان رد شد
He arrived early to their first date
او زود به اولین قرار ملاقات آنها رسید
I almost missed the ball
تقریباً توپ را از دست دادم
یک حرف اضافه رابطه بین اسم یا ضمیر را نشان می دهد و اغلب با یک اسم برای نشان دادن مکان استفاده می شود، مانند “کنار” “در” “روشن”. همچنین می تواند زمان، جهت، حرکت، نحوه، دلیل یا مالکیت را نشان دهد. توجه داشته باشید که حرف اضافه باید همیشه با یک اسم یا ضمیر دنبال شود. مثال:
The salt is beside the pepper
نمک کنار فلفل است
Take the gift in the living room
هدیه را در اتاق نشیمن ببرید
She sat on the rock
او روی سنگ نشست
حروف ربط دو کلمه، عبارت یا جمله را به هم متصل می کند. ربط های متداول شامل: “و” / “اما” / “و”. مثال:
He ate leafy greens, tomatoes, and cucumbers
او سبزیجات برگ دار، گوجه فرنگی و خیار خورد
Take the salad dressing but leave the pasta
سس سالاد را بردارید اما ماکارونی را بگذارید
?Would you like the chicken or the steak
آیا شما مرغ یا استیک را دوست دارید
استنباط ها احساسات را نشان می دهند. به طور معمول اما نه همیشه با یک علامت تعجب می آید. به عنوان مثال می توان به “هورا” / “اوه اوه” / “افسوس” اشاره کرد. مثال:
Yay! I’m so excited you’re here
بله من خیلی هیجان زده ام که شما اینجا هستید
!Hey, get back over here, missy
سلام، دوباره به اینجا برگرد، خانم!
!Give me a break, sheesh
به من استراحت بده، شیش
حرف تعریف، کلمات کوچک بسیار مفیدی هستند. دو نوع وجود دارد: حرف تعریف نامعین شامل “الف” و “آن” هستند و به اسم های غیر اختصاصی اشاره دارند. در همین حال، “the” یک حرف تعریف مشخص است و برای اشاره به شخص، مکان، چیز یا ایده خاصی استفاده می شود. مثال:
?Do you have a new book to lend me
آیا کتاب جدیدی دارید که به من قرض دهید؟
I would like to buy an apple
دوست دارم یک سیب بخرم.
Please take the new student out for a walk
لطفاً دانش آموز جدید را برای قدم زدن بیرون ببرید